ای امید جمعه های پیش رو
در کدامین جمعه می آیی بگو

جمعه ها را پشت سر انداختم
کوهی از حسرت فراهم ساختم

حسرت من!آه من!مولای من
دردهایت را بگو از نای من

درد هایت بوی تربت می دهند
بوی صدها سال غربت می دهند

اول راه است شیدا کن مرا
گم شدم ای عشق پیدا کن مرا

یک شب از این عمر مارا یاد کن
باحضور خویش مارا شاد کن

یاد ماهستی و لی ما غافلیم
در لجن زار گنه پا در گلیم

در حضور حضرتت ما چیستیم؟
شیعه ایم اما نه شیعه نیستیم

شیعیان تو شهیدانند و بس
و شهیدان عشق می دانند و بس

کاش یک جام از شهادت می زدیم
یک قدم در خرق عادت می زدیم

یک قدم در عشق بر می داشتیم
کاش ما هم بال و پر می داشتیم

بال و پر داریم اما در قفس
این قفس را باز کن ای دادرس